طلاق عاطفی یعنی بی توجهی و بی تفاوتی دو نفر نسبت به یکدیگر. این بی تفاوتی میتواند در بین افرادی که باهم ازدواج کردهاند، یا افرادی که باهم دوست هستند و روابط عاطفی دارند دیده شود. دو جنس مخالفی که به یک دیگر بی تفاوت هستند و از نظر عاطفی به یکدیگر توجهی نمیکنند و فقط در کنار هم زندگی میکنند. این سردی و بی توجهی در رابطهها میتواند منجر به جدایی یا طلاق عاطفی شود.
طلاق های عاطفی معمولا از درگیری های جزئی شروع میشوند و به اختلافات جدی ختم میشوند.ممکن است در طلاق عاطفی رابطه به نقطه ای برسد که زوجین نسبت به هم کاملا بی تفاوت شوند برای بررسی نشانه ها و دلایل طلاق عاطفی با وبسایت راهشناس همراه باشید.
طلاق عاطفی چه نشانه هایی دارد؟
- وقت نذاشتن برای یکدیگر
- خوشگذرانی دائمی با دیگران به غیر از همسر
- نداشتن صبر برای حل مشکلات زندگی مشترک
- عدم گفتگو با یکدیگر
- عدم توانیی در حل و بیان مشکلات و انتقادات
- نداشتن روابط جنسی یا کافی و منایب نبودن آن
- خیانت کردن
- نداشتن اعتماد به هم
- نداشتن وابستگی و حس نکردن جای خالی همسر
- ایراد گرفتن و آتو گرفتن از یکدیگر
- نداشتن شور و اشتیاق برای با هم بودن و زندگی مشترک
- درددل کردن در مورد زندگی مشترک با دیگران
- تغییر ناگهانی در رفتارهای زندگی مشترک
طلاق عاطفی معلول چه علت هایی است؟
در این قسمت میخواهیم بررسی کنیم چه عواملی باعث میشود رابطه طرفین به طلاق عاطفی ختم شود:
سرکوب احساسات
در مرحله اول یکسری احساسات یا روابطی از سمت یکی از طرفین بوده ولی از سمت فرد مقابل سرکوب شده است. مثلا طرف با شوق و ذوق به طرف مقابل خود یک خبری را میگوید یا یک اتفاقی را تعریف میکند، اما ریکشن مناسبی را دریافت نمیکند. درواقع احساساتش توسط فرد مقابل سرکوب میشود.
توجه به افراد دیگر
توجه بیش از حد به خانواده یا دوستان باعث میشود در درون یکی از طرفین حسادت به وجود آید. این حسادت میتواند باعث سرد شدن رابطه عاطفی طرفین شود.
عذاب وجدان
گاهی اوقات یکی از طرفین یک خبط و خطایی در رابطه انجام میدهد که باعث میشود عذاب وجدان بگیرد. به همین دلیل دیگر نمیتواند آن رابطه عاطفی را ادامه دهد. در نتیجه تصمیم به طلاق عاطفی میگیرد.
نفرت از یکدیگر
طلاق عاطفی بیشتر حاصل احساسات سرکوب شدهای است که درست پاسخ داده نشده و در زمانی که باید آنها توجه میشده، توجهای نشده است و این حس تنفر به تبدل شده است.
چه مراحلی طی میشود که منجر به طلاق عاطفی میشود؟
وقتی طرف احساسات منفی، حسادت، نفرت و تنهایی را در درون خودش احساس میکند، در مرحله اول برای طلاق عاطفی فرد طرف مقابل خود را برای به وجود آمدن این احساسات مقصر میداند. در مرحله بعدی طرف خودش را سرزنش میکند که چرا خیانت کردم و یا نشانه های خیانت کردن در رفتارم دیده میشود؟ درواقع نسبت به ادامه رابطه عاطفی عذاب وجدان میگیرد. در نتیجه در مراحل طلاق عاطفی یا فرد میگوید چرا طرف مقابلم نسبت به من سرد شده است؟ یا دارد خودش را سرزنش میکند که چرا خطا کردم؟ بعد از مرحله مقصر بودن یا مقصر دونستن، فرد ناراحت و افسرده میشود. این ناراحتی و افسردگی یا از طرف خود فرد است یا از طرف فرد مقابل است.
این ناراحتی و افسردگی اگر از سمت طرف مقابل باشد باعث خشم و ناراحتی فرد میشود. اما اگر از سمت خودش باشد، تنهایی و گوشهگیری را پیشه میکند تا با فرد مقابل خود زیاد در ارتباط نباشد. در نتیجه در مرحله بعد طرفین تنهایی را ترجیح میدهند. به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستند اما به یک دیگر وابسته نیستند. و به یک دیگر اهمیت نمیدهند و نسبت به هم بی توجه هستند. اینها باعث شکل گیری یک رابطه سرد میشوند.
در رابطه سرد به وجود آمده،گاهی اوقات زندگی ادامه دارد که به آن طلاق عاطفی میگویند. اما گاهی اوقات این زندگی سرد منجر به طلاق حقیقی میشود. به نوعی رابطه عاطفی و عاشقی از تب و تاب اولیه خود میافتد و وارد یک روزمرگی میشود. درواقع بی توجهی در رابطه نرمال میشود در این صورت یک طلاق عاطفی در رابطه پیش میاید که خود طرفین نیز متوجه آن هستند. بعد از مدتی امکان دارد طلاق عاطفی به طلاق حقیقی نیز ختم شود.
مهمترین مراحل طلاق عاطفی زوجین
- مرحله اول: سرزنش و مقصر دانستن یکدیگر
- مرحله دوم: ناراحتی و افسردگی
- مرحله سوم: حس خشم و پرخاشگری نسبت به یکدیگر، اطرافیان، فرزندان
- مرحله چهارم: گوشه گیری و تنهایی
- مرحله پنجم: ادامه زندگی و تصمیم گرفتن به انتخاب: 1.طلاق عاطفی(زندگی مشترک بدون وابستگی) 2.طلاق واقعی و رسمی
کلام آخر راهشناس درباره طلاق عاطفی
داشتن یک نفر یا بودن یک نفر برای داشتن رابطه عاطفی مهم نیست. اما حفظ کردن رابطه اهمیت زیادی دارد. در واقع ادامه دادن و خوش بودن رابطه مثل سابق مهم است. چرا که به دست آوردن رابطه یا یک فرد برای رابطه عاطفی در مرحله اول مهم نیست، چرا که در مراحل اول آشنایی یا رابطه همه خود را متعهد و عاشق پیشه نشان میدهند. اما این که یک رابطه بخواهد قدمت داشته باشد باید به حفظ رابطه و پایداری آن توجه کرد و اهمیت داد.
سلام خسته نباشید کامل و کوتاه و مفید ممنون از اموزش هاتون استاد.
12