1403/02/01
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

  1403/02/01
0
0

درمان و بهبود اختلافات رابطه | 3 راهکار اساسی

1189 بازدید
درمان اختلافات و مشکلات رابطه

چگونه میتوان اختلافات در روابط را درمان کرد؟

در ادامه سری مقالات آکادمی روانشناسی راهشناس در مورد رابطه به مقاله بهبود روابط رسیدیم. اگر ما در اوایل رابطه هستیم و یک سری از این فاکتورها را می دانیم نباید بنشینیم و قضاوت کنیم، بلکه باید اجازه دهیم یک مقداری زمان بگذرد و اگر تعداد این فاکتور ها آزاردهنده و رو به افزایش بود با طرف مطرح کنیم.

گاهی خود شخص طالب پذیرش مشکلات و حل و تغییر عادات خود می باشد که در این شرایط صحبت با مشاور و روان درمانگر می تواند بسیار مناسب و مفید باشد ولی اگر طبق پیش فرض قبلی دیدیم که افراد در رابطه، خود قبلی شان هستند نه خودی که می­ خواهند تغییر دهند و شاید در کوتاه مدت بتوانند یک سری از عادات اشتباهشان را کنار بگذارند یا یک سری فاکتورهای مثبت در کار خود و رفتار و گفتارشان به وجود بیاورند ولی در مجموع همان فردی هستند که همیشه بودند.

ما وقتی با این افراد زیاد مواجه می شویم در می یابیم که باید یک سری چیزها را در این ها بپذیریم.و اگر این موراد مورادی بود که ما در روابط سمی بود می­ فهمیم که رابطه نباید ادامه دار باشد.

اما برای درمان یک سری از ایرادات و اشکالاتی که عمدتا در دسته بگو مگو ها قرار می­گیرد، یک سری بحث هایی هستند که اتفاق می افتند به این معنی که این آدم انسان خوبی است ولی من همچنان با او یک سری بگو مگو هایی دارم.

باز تکرار میکنم که جدا از مراجعه به مشاور سعی کنید این موارد را در خودتان بررسی کنید که اگر یک رابطه ای بخواهد در جهت اصلاح و رفع مشکل قرار بگیرد ما به عنوان موتور محرک سرعت به آن بدهیم.

اگر شما با شخصیت فرد مشکل ندارید و مشکلات شما موارد جزئی و کوچک است،زود و هیجان زده تصمیم نگیرید.

مورد اول: صحبت کردن، مهربانی و همدلی و هم زبانی

به یکدیگر فکر کردن و به اصل رابطه توجه داشتن می تواند ملاک اصلی باشد برای حل مشکل اینکه “حرف من به کرسی بنشیند” و “هرچه من میگویم بشود” مثل قرار گرفتن در یک رقابت بچگانه است که کمکی به حل مساله نمی­ کند. در مقابل اراده برای حل مساله در مورد اینکه فرد مقابل انسان خوبی است و نکات مثبت زیادی دارد و در ذهن خودم مقایسه کردم و دیدم این آدم  ارزشش را دارد که به او کمک کنیم و اگر به نظر من اشتباه فکر می­ کند یا دلایلش ناکافی است بهتر است به او آگاهی بدهیم.

گاهی وقت ها در این مسیر خودمان نیز متوجه مشکلاتمان می شویم و در می یابیم که ما هم بایستی مقداری از مواضع قبلی خودمان عقب نشینی بکنیم.

بر همین اصل نکته خیلی مهم این است که با یکدیگر زیاد حرف بزنیم و با هم در مسایلی که مورد اختلافمان است مشورت کنیم .حرف زدن در مورد مسایلی که خودمان می دانیم به سبب آنها طرف مقابل از ما یا عادت یا کار یا رفتار و عمل دلگیر است و تا حد زیادی این موضوع را حل می کند.

البته که ما می بایست مسایل را دانه به دانه بررسی کنیم و اینکه بخواهیم تمام اختلافاتی که در هفته و ماه و سال اول داریم را به طور یکجا حل بکنیم، اصلا نتیجه مطلوب نیست ولی اگر دیدمان این باشد که با طرف مقابل با گفتگو و تعامل و صحه صدر حل مشکلات را جلو ببریم، در این صورت اولویت بندی می کنیم و اصلی ترین اولویت های طرفین را مشخص کرده و صحبت می کنیم و سعی میکنیم مرحله ای و کم کم  آن ها را حل کنیم. این اراده، اراده­ ی زیباتری است.

همیشه ایرادات از شخص مقابل نیست گاهی باید به رفتار های خود هم بازنگری داشته باشیم.

مورد دوم: قدری از زاویه دیدگاه او روی مساله متمرکز شوید

فرض بر اینکه شما درست می گویید ولی برای لحظاتی خودتان را جای طرف مقابل گذاشته و ببینیند اگر جای او بودید چه می کردید؟ آیا می توانستید عمل و اقدام را انجام دهید؟ درست است که او به شما قول داده است و حرف شما نادرست نیست ولی قدری هم خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و ببینید الان در چه شرایطی است و تا چه اندازه امکان و توانش را دارد؟

گاهی اوقات با قرار دادن خودتان به جای شخصی که به ما قول عملی را داده است می توانیم قدری ساده تر مساله را حل کنیم و از آن بگذریم.

مطمئن باشید این تعامل و چشم پوشی از ایراد طرف مقابل در خاطرش می ماند و جایی از آن به عنوان نکته مثبت یاد خواهد کرد و حتما این مساله را روزی بر زبان خواهد آورد که “کار خوبی کردی”. “حس کردم پشتم هستی” .”به من یاد آوری کردی موضوع را ولی از طرفی گفتی که تو هم راست میگویی”.

“پس من…”

این کلمه ی پس من یعنی تعبیر همان کوتاه آمدن که خیلی در به وجود آمدن حس خوب تاثیر گذار است.

پس در مشکل و اختلاف سعی کنیم سهم اشتباه خودمان را گردن بگیریم و تبعات آن را بپذیریم. درست است که در دعوا و اختلاف ساده ترین کار پیدا کردن مقصر است. کافیست شرایط را کنکاش کنیم و وظیفه ای که در لحظه بر عهده شخص مقابل بود و نکرد را به رویش بیاوریم و مثلا بگوییم” اگر اینطور بود آن طور می شد”.

پس اگر بگردیم پیدا کردن این نقاط و مقصر خیلی کار سختی نیست.

ولی اگر بیاییم و سهم خودمان را در اشتباه قبول کنیم و بگویم “در این مشکل به وجود امده من هم این اشتباه را داشته ام”.یا “اگر فلان کار را می کردم بهتر بود”، مطمئن باشید زمانی که ما پذیرش اشتباه خود را داریم طرف مقابل نیز از موضع خودش کوتاه خواهد آمد.

گاهی ما در جرو بحث ها و دعواهایمان بی منطق می شویم. می دانیم که طرف مقابل حق دارد اما می خواهیم خودمان یک امتیازی بگیریم. و فکر می­کنیم اگر امتیاز بدهیم به طرف مقابل در اصطلاح آتو داده ایم که در دفعه های بعدی پتکی بر سرمان باشد ولی اگر در رفتار طرف مقابل نرمش ببینیم و پذیرش مشکلات خودش، خودمان نیز آرام تر می شویم.

پس اگر مشکل طرف را مشکل خودمان بدانیم مراعات هایمان نیز بهتر خواهد شد و می توانیم حس و حال خیلی خوبی داشته باشیم.

در رابطه اختلافات پیش آمده همیشه دو سمت دارد، سهم خود از اختلافات را بپذیرید.

مورد سوم: مسائل را کامل حل کنید

زمانی که در روابطمان به مشکلی بر می­خوریم مثلا یک سری از مشکلات هستند که فکر می­کنیم “یه چیزی گفتیم و یه چیزی شنیدیم و تمام شد” ولی هنوز مساله باقی است، باید خودمان را برای تغییرات آماده کنیم. گاهی چالش هایی داریم چون همه چیز با صحبت حل نمی ­شود و لازم است خودمان اقداماتی بکنیم که حتی گاهی آن رفتارها برای خودمان تنها نیست و برای کمک به تغییر شخص مقابلمان است. باید با او همراهی کنیم و به او بفهمانیم که او را کنار نگذاشته ایم و به او کمک خواهیم کرد.

انرژی و زمان گذاشتن برای کمک در تغییر شخص مقابل خودش دلیلی بر حس خوب است.

گاهی باید خودمان را به چالش بیندازیم و چیزهایی را درون خودمان عوض کنیم و این ها محقق نخواهند شد مگر اینکه تا جایی که می توانیم صحبت کنیم و اراده ­ی خودمان را برای حل مساله بیان کنیم و همیشه این را بگوییم که این رابطه برایمان دوست داشتنی است و در جهت محکم شدن ستون هایش خواهیم کوشید.

این موارد بسیار بسیار مهم است و مهمترین مورد تمرکز داشتن روی رفع مشکل است و نه روی اینکه الزاما یک راه حل پیاده شود .برای مثال زمانیکه یکی از اعضای خانواده ایشان با شما لحن مناسبی در صحبت نداشته، یا کنایه ای زده و شما طالب احترام و دوستی و تعامل  هستید، پس نگویید “باید این کار را بکنیم” بلکه بگوییم “انتظار من از خواهر یا پدر یا دوستت این است که احترام بگذارند و مرا تحقیر نکنند و من جوابشان را بخاطر تو ندادم.حالا باید چکار کنیم؟ “

نه اینکه بگوییم “این کار را باید بکنیم”.یا مثلا “با تلفن به این روش با آن ها برخورد کن”.طبیعتا این کار گاهی اوقات واقعا سخت است برای طرف مقابل که تنها راه حل شما برایش وجود داشته باشد.

برای مثال: ایران برای جلسات 1+5 می رود. کشور مقابل از ایران می پرسد آیا اراده شما برای ساخت صلاح هسته ای است یا خیر؟ در حالی که از دشمنانتان علنا نام برده اید مانند امریکا، اسرائیل و… پس آیا شما قصد جنگ یا برهم ریختن آرامش منطقه را دارید؟

پاسخ ایران این است که خیر اراده من بر جنگ یا بمب اتم نیست. اما اراده شما بر این است که مردم در شرایط سخت اقتصادی باشند یا اینکه دسترسی بیماران به دارو کم باشد و ما نتوانیم به عنوان یک کشور مستقل ایفای نقش کنیم و با دوستانمان و دنیا تعامل داشته باشیم.

مسائل و مشکلات را حل نشده رها نکنید، هر مشکلی را تا حل شدن کامل پیگیری کنید.

چگونه باید راه حل ها بهبود اختلافات را عملی کرد؟

وقتی که اراده ها بخواهند بیان شوند و از روی صداقت بیان شود(البته در بحث سیاست کمی متفاوت است) ما به راهکارهایی می رسیم که طرفین را به هم نزدیک و راضی کنیم و از لحاظ دیدگاه به هم نزدیک کنیم. پس اگر مشکلی را دیدید و پذیرفتید، سعی کنید راه حل ها در قالب پلن باشد.

    • پلن1: “به نظرم این کار را کنیم”
    • پلن 2: “کار بعدی که باید انجام دهیم”

حتی اگر همه پلن ها را قبول نکرد در این صورت می گوییم خب حالا که نیت شما حل مشکل است بگویید خود شما چه راه حلی دارید؟ و با هم به راه حل ها فکر کنیم.

گاهی وقت ها باید یک راه حل ضعیفی که شاید مشکل را هم حل نکند امتحان بکنیم تا به طرف مقابل بگوییم که قبول کرده ایم با راه حل او پیش برویم اما باید به او یادآوری کنیم که مثلا “بعد گذشت دو ماه هنوز آن مشکل وجود دارد و با راه حل شما حل نشده، پس حالا بیاییم و یکی از راه حل های من را امتحان کنیم”. این راه خیلی زیبا تر است.

پس اگر اراده ­ی ما برحل مشکل باشد و نه تحمیل راه حل خودمان، مساله می تواند چالش قشنگ تری باشد.

قضاوت کردن می تواند همه چیز رابطه را به نابودی بکشاند

اگر بخواهیم قضاوت بکنیم با یک مصداق و یک اتفاق بگوییم “پس تو این هستی” و بخواهیم کلیت قضیه را در نظر بگیریم و بخواهیم هنگام صحبت با طرف مقابل نکات مثبتش را نیز در نظر بگیریم و همانطور که اشاره شد، با همدلی نه لفظ اینکه “من می خواهم تو شبیه فلان شوی” و نه “بخاطر اینکه من حساس شده ام تو باید این چنین کاری بکنی” .

در این مسیر نباید طرف مقابل را بخاطر اشتباهات و خطاهایی که پذیرفته است سرزنش کنیم و یاداوری کنیم که تو آنجا هم آنگونه بودی و بپذیریم که ان مساله تمام شد و شخص مقابلمان خودش این را پذیرفته است. اگرچه در مواردی یادآوری می کنیم که تو فلان جا به حرف من گوش ندادی و این شد. پس به او یادآوری می کنیم که این دفعه از راه حل ما استفاده کند. پس نباید بخواهیم خطاهای پذیرفته و پاک شده را مرور کنیم. تمام این ها باعث می شود طرف مقابل از روی لج دست به اعمال و حرف های دیگری بزند.

بالاخره در رابطه یک سری مشکلات وجود دارد و باید یک سری اعتمادات شکل بگیرد و در رابطه قلبی و احساسی یک سری موارد حل شده باید پیش بیاید که خیال طرفین راحت باشد. حالا در رابطه نخواهیم و نباید برای رسیدن به آن نقطه شک بکنیم و باید شک هایمان را بیان کنیم. اگر برای خودمان یک شک هایی داشتیم برویم و نشانه ها را دنبال کنیم تا ببینیم شک درست است یا غلط ولی بیان نکنید. می توانید احساس کنید که این آدم شاید جور خاصی باشد ولی قضاوتش نکنید و به او نگویید و در نقش یک کارگاه  از مضنون و متهم مچ گیری نکنید انگار که فقط دنبال یک مدرک هستید.

یک طرفه پیش رفتن و قضاوت کردن رابطه را به تدریج نابود خواهد کرد.

دقت کنید که برای شریک چقدر اهمیت دارید

اگر این اعمال را انجام دهید مطمئن باشید طرف مقابل هم نسبت به شک های خودش اقداماتی در مقابل شما انجام خواهد داد و این رابطه در نتیجه رابطه زیبا و خوبی نخواهد شد. علی رغم اینکه می گوییم اعتماد و اطمینان از آسمان نمی افتد و باید شکل بگیرد، باید نشانه ها را دنبال کنیم. مثلا اینکه توجه این آدم روی آدم های درجه 2 و 3 چقدر است؟ و برای من که ادعا می کند درجه 1 هستم چقدر است؟ همچنین وقت و انرژی که می گذارد هزینه ها و احساساتی که خرج می کند توجهاتی که به من دارد، آسایش و راحتی من را می خواهد. آیا به معنی واقعی پشتیبانی و حمایت را در او میبینم؟

وقتی این مسائل را دیدی و حس کردی می تواند پالس ها و نشانه های مثبت باشد .

حتی پدر مادر های ما هم با صد در صد اطمینان از همه چیز زیر یک سقف نرفته اند، یک سری نشانه ها و قول و قرار ها وجود داشته که پالس های خوب و مثبتی تلقی می شده و آن ها را تعمیم داده اند.

پس ما نشانه های مثبت را تعمیم می دهیم. مثلا وقتی دو دانه پسته از یک آجیل فروشی را می شکنیم و امتحان می کنیم و می­بینیم مغز دارد و طعم خوبی دارد، آن را تعمیم می دهیم که پس یعنی اگر دو کیلو هم بخریم خوب باشد. و این مصداق همان مثال “مشت نمونه ی خروار است” می باشد.

ولی اگر بگوییم “من این مورد را انتظار داشتم و تو نیستی!” و بخواهیم کل موضوع را زیر سوال ببریم و بگوییم “چون اینطور شد” به جای اینکه برسیم به مسیر حل مشترک، و مشکل را حل کنیم بگوییم “حتما باید راه حلی که من به آن رسیده ام را انجام دهیم” که مشکلاتی پیش خواهد آمد حواسمان باشد که نه سمی برخورد کنیم و نه شخص مقالبمان جزو افراد سمی و ناسالم برای رابطه باشد.

روی رفتارهای شخص مقابلتان دقت کنید

سعی بکنیم تا آنجایی که امکان دارد زیرک و تیز بین باشیم، در رابطه خیلی چیزها سوال پرسیدنی نیستند و خیلی وقت ها نباید خیلی شک ها را بیان کرد، چون به طرف مقابل احساس بدی می دهد.

خیلی از حس ها و شک را باید کشف کرد و وقتی مطمئن شدیم آن را مطرح و حل می کنیم. یا زمانی که از حرکت  کاری ناراحت می شویم، در این مورد قبل از اینکه زمانی از آن بگذرد مطرح می کنیم و حل می کنیم.

ولی از دیدگاه من اگر طرف مقابل شما انسانی بود که می ارزید، سعی کنید چند درصد تغییری که در همه روابط های دوستی و زناشویی باید بکنند را بکنید ، بپذیرید و تلاش کنید و خواسته هایتان را مطرح کنید که اصل رابطه زیر سوال نرود.

اصلاح یک رابطه آسان نیست اما گاهی می ارزد

در نهایت ما این رابطه را می خواهیم و آن را اصلاح می کنیم در غیر این صورت هزاران راه برای رسیدن انسان به آن نقطه جدایی وجود دارد.

در واقع اصلاح یک رابطه کار آسانی نیست حتما سعی کنید در این رابطه از مشورت با مشاور کمک بگیرید و یا از بزرگتر ها استفاده کنید.

در نهایت سعی کنید با افرادی مشورت کنید که مطلع شرایط شما و دلسوز شما و رازدار اسرار شما باشند. در واقع روزی همین مشورت را به شما طعنه بزنند که مثلا “دیدی من این را گفتم؟” و این اتفاقات اصلا جالب نیست.

ولی از نظر من که مشاوری هستم که در روابط زناشویی و یا دوستی های جنس مخالف دوست دارم به مهربانی بیشتر فکر کنم، اگر یک سری بنیان ها درست باشد لذت بردن با آدمی که اوقاتتان را با او سپری می کنید ،چیزهایی خوبی که از او یاد میگیریم و تجربیات خوبی که به ما اضافه می شود و در این رابطه بودنمان برایمان آرامش بخش است خود واقعی خودمان هستیم و نیاز به بزک کردن چیزی نداریم، و یا چیزی را کمرنگ و پررنگ کنیم، احساس خوب داریم، سمت و سوی رابطه درست است، سمی و با عذاب وجدانی نیست، به سمت  اینکه یکی از طرفین دائما دنبال جلب توجه نیست و درخواست انرژی مضاعف ندارد و واقعا هر دو طرف این موضوع را درک می کنند. هر چقدر از عمر رابطه می گذرد زوایای بیشتری از باهم بودن آدم ها مشخص می شود و خیر رابطه به طرفین می رسد پس آن رابطه ارزش این را دارد که مسائل جزیی هم اگر وجود دارد که جالب نیست، بتوان با گفت و گو حل و فصلش کرد.

رابطه ای که برایمان مهم است ارزش وقت گذاشتن دارد

یادمان باشد که این رابطه یا دوستی به این راحتی شکل نگرفته و ارزش وقت گذاشتن دارد البته اگر متوجه شدیم طرف مقابل به هیچ عنوان روی مسائل کوتاه نمی­ آید و فقط خود رای و مستکبرانه همه چیز را از زاویه دید خود می بیند، در این صورت ما هم سعی بکنیم که آن میزان توجه و آن میزان اعتراض و دلخوری را بیان کنیم و در یابیم که ارزشش را دارد یا نه؟

گاهی یک در خواست نامعتبر یا غیر منطقی حتی به شکل یک بچه بازی از طرف مقابل باید به شدت انرژی و گذاشت و با این چالش مواجه شد تا بتوان او را به این اطمینان رساند که تمام دلایل در فکر او به این دلیل و آن دلیل اشتباه است.

همیشه فکر نکنیم خودمان عقل کل هستیم، گاهی پیش می ­آید ما نیز بهانه گیر شده و غر می زنیم که در این صورت همین وجود طرف مقابلمان است که آراممان می کند.

از اینکه با ما همراه بودید سپاسگزاریم.

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://rahshenas.com/?p=1923
اشتراک گذاری:
راهشناس
مطالب بیشتر

باکس دانلود

گزارش خرابی لینک ها
راهنما

از باکس بالا میتوانید ویدیو را دانلود کنید.

نظرات

0 نظر در مورد درمان و بهبود اختلافات رابطه | 3 راهکار اساسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.